جدول جو
جدول جو

معنی خوب نقش - جستجوی لغت در جدول جو

خوب نقش
(نَ)
خوش قیافه. خوش هیکل. خوش ساخت. خوش ریخت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش نقش
تصویر خوش نقش
ویژگی قالی یا پارچه ای که نقش و نگار و رنگ آمیزی زیبا دارد، کنایه از دارای شانس خوب در بازی ورق
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ نَ)
آنچه دارای رنگ و نگار و نقش خوب باشد. (یادداشت مؤلف) ، خوش قیافه. خوش پیکر. (یادداشت مؤلف) ، خوش اقبال. (یادداشت مؤلف) ، آنکه در قمار غالباً نقش های خوب آرد. (یادداشت مؤلف). که در قمار با آوردن نقشهای مناسب برنده باشد
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
نام فاحشۀ اصفهانی که شیخ شاه نظر متولی مزار شاه رضا در عقد نکاح آورده بود چنانچه نصیرآبادی در شرح حال او نوشته. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خوش عقیده:
شنیدم که یوسف شه خوبکیش
دگرباره اسباط را خواند پیش،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نَ)
خوش اقبالی. سعادت. خوش بیاری. حسن طالع، خوشگلی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش نقش
تصویر خوش نقش
خوش نگار، خوش بیار
فرهنگ لغت هوشیار